دیدار با نامزد سابق:)

ساخت وبلاگ



سوار ماشین ...دوستم میشم ...لم میدم تو ماشین راه میفتیم طرف ..پیتزا هات ...کل شهرو انگاری دور میزنیم ...میرسیم میدون ازادی ...یه جایی ک خیلی واسه منو دوستم ش ..اشناس ..

بهش میگم ... یه جای مزخرفیه اینجا ...دوستم میگه ن ..خیلیم بد نگذشت ... ..میگم اره از مدرسه فرار کردیم ...دوستم دور میدون میپیچه یه لحضه بغض گلومو میفشاره ..ب رفیقم  ن نگا میکنه ...میگه من هیجوقت ندیدمش ...

بهش میگم دیدمش الان ...

مدل موهاش همون بود 

هیه لباس رنگ روشن تنش بود ...

ریش در اورده بود ...

با اون ابروهای پرش ...

ن دستمو میگیره میگه بیخیال چرا خودتو عذاب میدی همه چی تموم شده ...

ادامه میدم بعد نزدیک یساله ک میبینمش اخه ...

دفعه قبل بعد یسال بود ک دیدمش ...اونم با نامزدش ...:)

حالا نامزدیش با اونم بهم خورده ...

ش میگه با خوشبخت بودنت نابودش کن ...

بهش میگم ...من بهش خیلی وقتا فکرم نمیکنم ...

فقط وقتی ک اسمش بیاد ...یا اینکه ببینمش مث الان ...

ولی چه ساده با زندگیم بازی کردی ....بچه پولدار حزب اللهی :)(اصلنم ریا نیست)

اخه من ک باهاش 5 ماه زندگی نکردم از کجا باید بدونم:)

دوباره اون رویاییو ک دارم ازش انتقام میگیرمو میارم تو ذهنم و ی حس رضایت وجودمو پر میکنه

عشق من:*...
ما را در سایت عشق من:* دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : droutine-life6 بازدید : 240 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:42